فرهنگ ابکنار2
مرداب آبکنار
گیلکی-محلی
درباره وبلاگ


دوستان عزیز قدمتان روی چشم .زندگی شما مانند گلهای نیلوفر مرداب زیبا وبا طراوت باشد.با ارسال مطالب وعکس مرا درپربارنمودن وبلاک یاری نمایید.
آخرین مطالب
یک شنبه 3 دی 1391برچسب:, :: 10:15 :: نويسنده : محمد سوبری

چَپَر ((chapar

چپر دیواری است که با نی و شاخه های درختان احداث می شود. برای ساختن چپر در ابتدا دور حیات خانه، به فاصله هر یک متر، چاله ای به عمق نیم متر حفر می شود. این چاله ها بوسیله شیاری به عمق ۲۰ تا ۳۰ سانتیمتر به یکدیگر وصل می گردد، آنگاه تیرهائی به کلفتی ۱۵ تا ۲۰ سانتیمتر در چاله ها نصب می شود. چاله را با شن پر می کنند و گاهی برای استحکام بیشتر پایه ها، مقداری سنگ، آجر و سفال در چاله ها می ریزند. بین این پایه ها، پایه های نازک تر نصب می گردد. پس از اینکه پایه ها آماده شد آنها را بوسیله یک یا دو ردیف تیرهای عرضی به یکدیگر متصل می سازند. تیرها را با الیاف درختان و یا طناب محکم به پایه ها می بندند. بعد، نی ها را دسته دسته نموده و به تیر های عرضی می بندند. پس از اتمام کار شیار را با شن پر می کنند.

چپر فقط در دهکده ها و شهرهائی که در کنار مرداب واقع شده اند مورد استفاده قرار گرفته و در شهرها به نسبت پیشرفت تمدن کم کم جای خود رابه دیوارهای تخته ای و آجری داده است. عیب این نوع دیوار یکی است که اغلب مورد دستبرد کودکان واقع می شود به این ترتیب که آنها برای بازیهای خود نی ها را از چپر بیرون می کشند و در نتیجه ریسمانی که نی ها را با یکدیگر بسته شده، شل می گردد و نی ها از هم جدا می شوند. دیگر اینکه قسمت پائین آن که در داخل شیار قرار دارد بر اثر مرطوب بودن بیش از حد زمین بزودی می پوسد و از بین می رود بدین جهت چر را باید هر دو سال یکبار تعمیر کرد و یا از نو ساخت. گاهی به جای بعضی از پایه های چپر، درخت می کارند و از آن به عنوان پایه استفاده می نمایند. بلندی چپر حداکثر به ۲ متر می رسد. در داخل خانه ها، برای جدا برای جدا کردن باغچه ها، چپرهای کوتاهی احداث می گردد که بلندی آن ۸۰ الی ۱۰۰ سانتی متر است. چپرها چندان دوامی نداشته و تقریباً درهر سال تجدید می شود. از تیرهای عرضی چپر که همیشه رو به داخل خانه ها قرار می گیرد، برای آویختن لباس و سطل و بعضی از اشیاء مورد لزوم خانه استفاده می شود.

دیوار بلوکی

در حدود سی سال اخیر به علت کمبود آجر و گرانی آن که پیش از این بیان گردید، دیوارهای بلوکی مورد استفاده قرار گرفت و از آن استقبال فراوانی به عمل می آید. به طوریکه بعضی ها، خانه های خود را نیز با بلوک سیمانی بنا کرده اند. البته خانه هائی که با بلوک های سیمانی ساخته می شود چون رطوبت هوا را به خود جذب می کند، برای سکونت مناسب نیست اما دیوارهای بلوکی علاوه بر اینکه احتیاج به پوشش سفالی ندارد، دوام آن هم از تمام دیوارهای دیگر بیشتر است. برای اینکه دیوارهای بلوکی استحکام بیشتری داشته باشد، داخل بلوک با ماسه سیمان پر می شود. دیوار بلوکی تا مدتهای زیادی احتیاج به تعمیر ندارد و ساختن آن به صرفه نزدیک است.

بَلته ساده

در گیلان به در ورودی باغ یا در ورودی حیاط کلبه های روستائی، بَلته می گویند. این کلمه در اصل “بَلَد” به معنی راهنما ونماینده بود که به مرور زمان و کثرت استعمال به “بلده” و”بلته” تغییر یافته است.

ساده ترین شکل بلته عبارت از چند تیر عرضی است که در میان پایه ها قرار می گیرد. به این تریتب که ابتدا دو چاله به عمق ۳۰ الی ۵۰ سانتی متر، به فاصله ۵/۱ الی ۲ متر روی زمین حفر می شود و در هر چاله دو پایه که بلندی آنها معمولاً بلندی پرچین برابر می باشد، نزدیک به هم نصب می گردد و تیرهای عرضی در بین آنها قرار می گیرد. فاصله چوبهائی که در یک سمت به عنوان پایه بکار برده می شود طوری انتخاب می گردد که تیرهای عرضی می توانند در میان آنها کاملاً بر رویهم قرار گرفته، راه را مسدود کنند. برای عبور و مرور از بلته بایستی هر بار تعدادی از تیرهای عرضی را از بین پایه ها بردارند.

این نوع بلته که خیلی ارزان تمام می شود صرف نظر از اینکه همه ساله بایستی هر بار تجدید بنا گردد عیب های دیگری هم دارد. یکی اینکه وقتی زمین پایه ها کمی سست بشود، پایه ها با یکدیگر فاصله بیشتری پیدا می کنند و تیرهای عرضی، دیگر روی هم بند نمی شوند و پائین می افتند. دوم اینکه گاو ها به آسانی می توانند به کمک شاخه های خود تیر های عرضی را از میان پایه ها خارج کنند و راه را برای ورود به باغ باز نمایند.

معمولاً برای اینکه این نوع بلته استحکام بیشتری داشته باشد در هر طرف آن، یک پایه دستک دار نصب می گردد و تیرهای عرضی روی دستکهای چوبی، از الیاف درختان و گیاهان و خصوصاً از “وریس” استفاده می شود و پایه های هر سمت به کمک آنها به یکدیگر متصل می گردد و تیرهای عرضی روی الیاف یا روی وریس قرار می گیرند. بلته ای که با وریس بسته شود تیرهای عرضی به سهولت از آن بیرون نمی آید از این رو در برابر حمله حیوانات تاب مقاومت بیشتری دارد. اما به علت اینکه وریس در مقابل باران و رطوبت دائمی هوای آنجا زود می پوسد باید آنرا تجدید کرد. در بعضی نقاط به جای وریس از سیم های مسی و آهنی استفاده کرده پایه های بلته را با سیم به یکدیگر بسته اند. این امر گر چه به بلته استحکام زیادتری می بخشد اما چون به طور کلی چوبهای بلته اعم از پایه ها و تیرهای عرضی نمی توانند مدت زیادی در مقابل آنجا مقاومت می کنند. از این جهت تقریباً همه ساله بایستی تجدید یا مرمت آن اقدام کرد.

بلته متحرک

این دو نوع بلته به جای چوبهای عرضی، در یکپارچه نی دارد که از چوب و شاخه های درختان شده است. عرض این در، از فاصله پایه هائی که در دو طرف محل ورودی باغ یا خانه نصب شده، بیشتر است و به همین جهت بر روی پرچین تکیه می کند. در موقع رفت و آمد، این در را از روی پرچین بر می دارند و دوباره به جای خود می گذارند. در بعضی از خانه ها، سطح این دو نوع بلته را با گل می پوشانند و آنرا به در ورودی اطلاق هم به کار می برند.

بلته گردان

دراین نوع بلته، یک طرف در، مانند درهای ورودی اطاق، در حول محوری حرکت می کند با این تفاوت که در تهیه آن میخ و لولا به کار نمی رود. بلکه پس از حفر چاله، تنه درخت نسبتاً قطوری، تقریباً در هم سطح زمین نصب می شود و در مرکز آن، حفره کم عمق ایجاد می گردد. در جاهائی که به سنگهای یزرگ دسترسی دارند، به جای تنه درخت، یک سنگ بزرگ کار می گذارند. آنگاه نوک یکی از پایه های بلته که مانند مداد تراشیده شده در داخل آن حفره قرار می گیرد و در چند نقطه بوسیله وریس یا الیاف درختان به پرچین بسته می شود. پس از آنکه دری که در بالا شرح آن داده شده (بلته محرک) بوسیله وریس به آن متصل می گردد. اغلب برای جلوگیری از ورود بی موقع حیوانات به داخل باغ، یک حلقه از وریس ریسمان یا شاخه های مو، درست کرده در بالای سمت آزاد در، قرار می دهند. وقتی این حلقه را از روی پایه دیگر بلته بگذارند، در ثابت می ماند. گاهی هم در عرض در را به اندازه ای بزرگ می سازند که طرف آزاد آن به سمت دیگر پرچین گیر می کند.

ضرب المثل های روستا :

۱- سگ سفید در بازار پنبه فروش ضرر دارِه ، یعنی رقابت درکاسبی را می گویند.

۲- خر اگر شاخ دَر ناواره همیشه خو را جوان دَانه، کسی که پیر است و خودش را به جوانی می زند.

۳- تی دُم خروسَ بیدینم یا تی قسم حضرت عباسَ، به آدم های دروغگو و لاف زن گفته می شود.

۴- چوم به آقوز بَبده خو تیره دباخته، به آدم های طماع و حریص می گویند.

۵- آدم پاتیل بازی اسو، به آدم های زرنگ می گویند.

۶- سری که مو ناره شانو لازم ناره، انجام دادن کار بی جهت که معادل “سری که درد نمی کنه دستمال نمی بندند” است.

۷- تالشی سگ مانه، به اشخاص شرور می گویند.

۸- آب نیده خو تُومان فُوره، به آدم ترسو می گویند.

۹- چو چیلا مانه، به آدم هایی که مدعی هوش و ذکاوتند می گویند.

۱۰- حَجم بند، به آدم شایعه ساز می گویند.

۱۱- ته سَر درد کُنه بَزن به دیوار، به آدم شاکی می گویند.

۱۲- سگَ اگر به زور شکار بَبَرن واگرده خو صاحب پایَ گاز گیره، کسی را بی میل و علاقه خودش به کاری گماردن.

۱۳- فلانی تی مویَ از کَره ویگیره، درباره گرفتن حق می گویند.

۱۴- شب سیاه گاو سیاه، یعنی کسی از موضوع سر در نمی آورد.

اعتقادات محلی و سنتی روستاهای آبکنار

۱_اگر شب سگ عو عو کند و شغالها جواب بدهند معتقدند که، فردا هوا آفتابی است و بر عکس، اگر شغالهها جواب ندهند معتقدند که هوای فردا خراب است.

۲_اگر حیواناتی مانند گنجشک و کلاغ و مرغان آسمان خودشان را به آب بزنند یا گربه پنجه بر درخت بکشد معتقدند که هوا خراب خواهد شد.

۳_ اگر مرغ خانگی بخواند معتقدند که برای صاحب خانه شومی و بد شگونی دارد و باید سر حیوان را برید و با مغزگردو خورشت درست کرد.

۴_ پشت پای کسی اگر به پای دیگرش بخورد معتقدند که بین آنها اختلاف و درگیری پیش خواهد آمد.

۵_ بارانی که زود بند می آید و بلافاصله بعد از آن آفتاب می شود معتقدند که عروسی بچه شغال است.

۶_ زمانی که کفش را از پا در می آوردند اگر کفش واژگون شود معتقدند که کسی پشت سرش بد گوئی می کند.

۷_ اگر زاغ در هنگام روز بر سر درخت خانه یا روی بام خانه آواز بخواند معتقدند که مسافری و یا مهمانی در راه صاحب خانه است. زاغ را پرنده خوش خبر و جغد را پرنده بد فال و شوم می دانند.

۸ _ اگر در خواب سگ ببینند معتقدند که دشمن بی شرمی به او حمله خواهد کرد.

۹_ اگر مار را در خواب ببینند معتقدند که پولی گیرشان خواهد آمد.

۱۰_ اگر کف دست کسی بخارد معتقدند که پول بدست می آورد و اگر دست چپ باشد می گویند کتک خواهد خورد.

۱۱_ اگردر خواب ببیند کسی مرده است معتقدند که آن شخص عمر طولانی می کند.

۱۲_ اگر در خواب ببیند که موی سرش ریخته معتقدند که مرگش نزدیک است.

۱۳_ اگر در خواب ببیند که دندانش افتاده است معتقدند که یکی از عزیزانش خواهد مرد.

۱۴_ اگر در خواب ببیند که دیوار شمالی خانه اش افتاده است معتقدند که سرپرست خانه خواهد مرد.

۱۵_اگر در خواب ببیند که دیوارهای دیگر خانه افتاده است افراد ساکن خانه اش خواهند مرد.

۱۶ _ اگر در خواب ببیند که مرده نان به او داده است معتقدند که رزق و روزی نصیب او خواهد شد.

۱۷ _ اگر در خواب ببیند که او از مرده غذا مطالبه می کند معتقدند که باید برای مرده خیرات داد.

۱۸ _ اگر کته برنج در کف دست کسی چسبیده باشد معتقدند که همسرش او را بی حد دوست دارد.

سال نو و دید و بازدید عید

در سال نو و روزهای اول سال بچه ها دسته به دسته به صورت چند نفری به خانه های مردم محل می روند و نوروزی خوانی می کنند و فرا رسیدن عید نوروز را به صاحب خانه بشارت می دهند و از او به عنوان عیدی، پول، تخم مرغ، برنج و … هدیه می گیرند.

چهارشنبه سوری
در شب چهارشنبه سوری که آخرین چهارشنبه سال می باشد حتماً در خانه سبزی خورشت (تره) درست می شود و برنج سرخ می کنند. بچه ها باید لباس نو بپوشند و دستهایشان را حنا ببندند و حنا بسته بخوابند. زیرا آبکناری ها معتقدند که در شب چهارشنبه، چهارشنبه خاتون که مامور سرنوشت بچه ها می باشد به همه خانه ها سـر می زند و اگر بچه ها لباس نو پوشیده باشند به ایشان تبریک می گوید و همه ساله لباس نو نصیب شان خواهد شد. درغیر این صورت چهارشنبه خاتون فال بد برایشـان می نویسد. همچنین معتقدند که اگر کسی حاجتی دارد باید نیمه شب بر سر یک چاه قدیمی برود و سرش را درون چاه نگه دارد و با صدای بلند فریاد بزند که حاجت را بده و ۳ الی ۷ مرتبه چهارشنبه خاتون را صدا بزند. دختران دم بخت هم از چهارشنبه خاتون می خواهند که شوهر خوبی نصیبشان شود و در زندگی خوشبخت گردند.

چهارشنبه خاتون کیست؟
مردم آبکنار معقدند که چهارشنبه خاتون یکی از زنان روحانی است که از طرف خداوند مامور است در شب چهارشنبه سوری سرنوشت مردم را رقم بزند.

مراسم عزاداری ماه محرم
هر سال در ماه محرم به مدت ۱۰ شبانه روز روزه خوانی، مرثیه خوانی، سینه زنی و تعزیه خوانی می کنند. مراسم روزها در مسجد جامع سجادیه و شب ها در مسجد مولا علی در میرمحله برپا می شود و دسته های سـینه زن از میرمحله به سمت مسجد محله حرکت می کنند.

رسم است که زنان دختران عقب صفوف سینه زنان حرکت نمایند در روز و شب تاسوعا و عاشورای حسینی در سه محل سینه زنی عظیمی تشکیل می شود و در روز عاشورا قمه زنی راه می اندازند. در شب دهم محرم از مسجد جامع ذوالجناح تشکیل می دهند و تا میر محله می آیند و با تعزیه خوانی وضعیت اسرای کربلا نشان می دهند و مرثیه خوانان با صدای حزن انگیز می خوانند: ((ای صبح تیره روز، از چه می کنی طلوع در دشت کربلا)) سپس به صورت دسته جمعی به سوی میرمحله که محله سادات می باشد می آیند و صبحانه نزد مردم میرمحله می مانند و تا ساعت ۱۱ هم در خانه سادات مرثیه خوانی و روضه خانی برپاست و این یادبود و سنت اقوام سادات است که برای جد خودشان عزادار بوده و صاحب عزا می باشند.

روز شهادت سیدالشهداء مردم میرمحله آش نذری درست می نمایند. آبکناری ها در امور مذهبی و انجام فرایض دینی مردمانی روشنگر و مقید و پایبند می باشند.

عید قربان
در عید قربان آبکناری هایی که استطاعت مالی دارند گوسفند قربانی می کنند و برای مرده های خود نان و خرما خیرات می نمایند. شب های جمعه برای خواندن فاتحه به گورستان عمومی خودشان در مسجد جامع می روند و روی قبر آقا سید خرم کیا و بقعه شمع روشن می کنند و حاجت می طلبند و در ماه رمضان برای مردگانشـان قرآن ختم می کنند.

عروس گله
در نزدیکی های عید نوروز دسته های با تشکیلات خنده آور به نام ” عروس گله” به خانه مردم می روند و دسته عروس گله را راه می اندازند و متشکل از افرادی است که شامل یک نفر نوازنده نی و یک نفر نوازنده تنبک و یک نفر به نام غول و یک نفر به نام کوسه و یک نفر که خودش را مانند زنان درست می کند و ” نازخانمه ” نام دارد. ناز خانمه خود را مانند زنان آرایش کرده و لباس های زنانه می پوشد و دور لباس خود سکه هائی را که سوراخ کرده آویزان می کند و در ابتدا که نوازنده نی آهنگی می نوازد نازخانومه می رقصد و سپس در میان جمعیت گم می شود. بعد کوسه که مرد است با لباس های پاره پاره و مندرس با کلاه شاپو و کراوات که کراوات کوسه از بوته برنج به نام “فرس” می باشد، وارد می شود. کوسه با حالت موقرانه و با قیافه مضحک خود با ناز خانمه حرف های عاشقانه می زند، ناگهان غول که یک آدم خشن سیه چرده است و لباس هایش که از کاه برنج ساخته شده مملو از اشیاء صدا دار است و چوب بزرگی در دست دارد با هیات و هیبتی ترسناک وارد میدان می شود و به زبان ترکی و گیلکی ادعا می نماید که نازخانمه مال من است ولی کوسه با غرور می گوید نازخانمه مال منه.
غول و کوسه زمان زیادی باهم بحث و مشاجره می نمایند که غول ترکی صحبت کرده و کوسه هم دست و پا شکسته فارسی حرف می زند. سرانجام بین آنها دعوا می شود و غول کوسه را می کشد و نازخانمه را به دوش می کشد و رقص کنان و آواز خوانان دور میدان می گردد و پایکوبی می کند و می خواند: ” نازخانمه باوردما، گل خانمه باوردما” سپس صاحب خانه به عنوان هدیه پولی به آنها می دهد. این یک بازی بسیار قدیمی است که جنبه سیاسی هم دارد. می گویند نازخانمه کشور ایران است، کوسه دولت انگلیس است که می خواهد ایران را همیشه در چنگال استعمار خود نگه دارد و غول هم دولت شوروی است، که این دو همیشه برای ایران گرگ هائی در لباس گوسفند بوده اند.
شب نشینی ها
در قدیم رسم بر این بود که بعد از شام عده ای به خانه یکی از معتمدین محل و روستا می رفتند و آن پیرمرد از تاریخ و یا سرگذشت پهلوانان محل و یا از وضعیت مملکت و امور سیاسی و حکومت برای ایشان صحبت می کرد و در صورت داشتن سواد برای ایشان کتاب مختار نامه و اسکندرنامه و امیرارسلان و روضه سیدالشهداء را می خواند و در مورد مقوله های مختلف صحبت می کردند. حتی در رفع گرفتاری ها هم در این شب نشینی ها به حل مشکلات یکدیگر پرداخته و چه بسیار صحبت های ازدواج که در این شب نشینی ها صورت می گرفت.

بازی های محلی آبکنار
کولنگ بازی : عده ای از بچه ها که چوب های نازکی دراختیار دارند و با داس نوکش را تیز کرده اند چاله ای نرم درست می کنند، ابتدا یکی به نام استادکولنگی با زور در زمین فرو می کند، اگر نفر بعدی با کولنگی خودش آن چوب را بزند و آن چوب بر زمین بیافتد برنده خواهد شد در غیر این صورت بازی ادامه می یابد.
چاله بازی: دراین بازی یک چاله حفر می گردد که یک نفر درون آن قرار گرفته و بقیه درکنار چاله او را مورد حمله قرار می دهند. اگر یکی از افراد گرفته شود و داخل چاله بیافتد باید جای خود را با شخصی که درون چاله است تعویض نموده و به همین ترتیب بازی ادامه می یابد.
قاب بازی :‌ یک استخوان گوسفند و یا یک کبریت را مهره قرار می دهند، بعداً قاب می اندازند و هر کس ۷ مرتبه یک سرقاب را آورده باشد، شاه شده و هر کس ۵ بار سر دیگر بیاورد وزیر می شود. دیگری سرباز است و دزد به نام هر کسی که آمد شاه دستور به مجازات می دهد و وزیر و سرباز موظف به اجرای آن است.
خیل بازی : پاپا پولیکا، اتیک ماتیک، لینگا لینگا، کتک بازی، عروسکه باز، ملارمه بازی، لیسکی بازی و اتیل بازی، همگی بازی های محلی آبکنار می باشد که با اشعاری همراه هستند.

مراسم نامزدی و عروسی در قدیم
این مراسم اینگونه آغاز می شد که ابتدا عده ای از زنان و خانوم های مسن تر برای خواستگاری به خانه پدر عروس می رفتند و موضوع را با مادر و خانواده عروس درمیان می گذاشتند که این کار را آمدن قاصدی می گفتند پس از رضایت خانواده عروس مراسم انعقاد صداقیه انجام می گرفته است. بعد از تنظیم صورت نامه صداقیه، رفت و آمد دو خانواده شروع می شد. هر ماه از خانه داماد وسایلی خریداری می شد که “زوبلکوبار” نامیده می شده است. پس از مدتی شیرینی خوران شروع می شد، یعنی از طرف خانواده داماد ۱۵ کیلو شرینی، ۵ کیلو شکر و ۵ کیلو قند خریداری می شد. با پخت چای و شیرینی، جشن کوچکی راه می انداختند. پس از انجام مراسم و سنتها، عقد و ازدواج صورت می گرفت و پای داماد به خانه پدر عروس باز شده و رفت و آمد آزاد بود. بعد از مدتی جشن عروسی برگزار شده و عروس از خانواده اش خداحافظی کرده به خانه داماد می رفت.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:








نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 67
بازدید دیروز : 2
بازدید هفته : 69
بازدید ماه : 1035
بازدید کل : 54430
تعداد مطالب : 161
تعداد نظرات : 77
تعداد آنلاین : 2



تماس با ما
استخاره آنلاین با قرآن کریم




Google Erth mordab abkenar

code navidi

ZIP Code List

مشاهده جدول کامل ليگ برتر ايران

تعبیر خواب آنلاین